رساله سؤال وجواب

جواب: اول عيد عصر ١٣ ماه دوم از اشهر بيان است. يوم اول و تاسع و دوازدهم عيد اشتغال به امور حرام است.

جواب: مولود اقدس ابهی اول فجر يوم دوم محرّم است و يوم اول مولود مبشّر است و اين دو يک يوم محسوب شده عند اللّه.

جواب: "للرّجال انّا کُلٌّ للّه راضُون". "للنّسآء انّا کلٌّ للّه راضيات".

جواب: إن كان قد ترك حكم الأقدس مع علمه به، فلزوجته أن تتربّص عاماً كاملاً، لها الخيار بعده في الأخذاگر امر کتاب اقدس را شنيده و ترک نموده ضلع يک سال تمام تربّص نمايد و بعد اختيار با اوست در معروف يا اتّخاذ زوج و اگر شخص امر کتاب را نشنيده ضلع صبر نمايد تا امر زوج او را خداوند ظاهر فرمايد و مقصد از معروف در اين مقام اصطبار است.

مواريث در کتاب الهی ٢٥٢٠ سهم شده که جامع کسور تسعه باشد و اين عدد هفت قسمت می‌شود هر قسمتی به صنفی از ورّاث می‌رسد چنانچه در کتاب مذکور است از جمله کتاب طاء نُه شصت که عدد مقت می‌شود مخصوص ذريّه مشخّص شده و معنی قوله تعالی "زدنا ضعف ما لهم" يک مثل آن بر آن افزودند عدد دو طاء ‌می‌شود و آنچه زياد شد از سايرين کم می‌شود مثلاً نازل شده "و للازواج من کتاب الحآء علی عدد التّآء و الفآء" يعنی هشت شصت که عدد تاء و فاء می‌شود از برای ازواج مقدّر شده حال شصت و نصف شصت که عدد ٩٠ می‌شود از ازواج کم شده و بر ذرّيه افزوده و همچنين الی الاخر که عدد آنچه کم شد ٩ شصت می‌شود که بر ٩ شصت اول افزوده شده.

جواب: اگر برادر از طرف اب باشد حقّ او علی ما ذکر فی الکتاب به او می‌رسد و اگر از طرف اُمّ باشد ثلث حقّ او به بيت العدل راجع است و دو ثلث به او و کذلک فی الاخت.

جواب: آيه مبارکه کافی است قوله تعالی ”من مات و لم يكن له ذرّيّة ترجع حقوقهم إلى بيت العدل الخ و الّذى له ذرّيّة و لم يكن ما دونها عمّا حُدّد في الكتاب يرجع الثّلثان ممّا تركه إلى الذّرّيّة و الثّلث إلى بيت العدل الخ" يعنی اگر کسی بميرد و ذرّيه نداشته باشد حقوق ذرّيه به بيت العدل راجع است و اگر ذرّيه باشد و سايرين از ورّاث نباشند دو ثلث از ميراث به ذرّيه می‌رسد و ثلث آخر به بيت العدل راجع اين حکم در کل و بعض هر دو جاری است يعنی هر کدام از ساير ورّاث نباشند دو ثلث به ذريّه راجع و ثلث به بيت عدل.

جواب: نصاب حقوق اللّه ١٩ مثقال از ذهب است يعنی بعد از بلوغ نقود به اين مقدار حقوق تعلّق می‌گيرد و امّا ساير اموال بعد از بلوغ آن به اين مقام قيمةً لا عدداً و حقوق اللّه يک مرتبه تعلّق می‌گيرد مثلاً شخصی مالک شد هزار مثقال از ذهب را و حقوق آن را ادا نمود بر آن مال ديگر حقّ اللّه تعلّق نمی‌گيرد مگر بر آنچه به تجارات و معاملات و غيرهما بر آن بيفزايد و به حدّ نصاب برسد يعنی منافع محصوله از آن در اين صورت بما حکم به اللّه بايد عمل شود الّا اذ انتقل اصل المال الی يد اخری اذاً يتعلّق به الحقوق کما تعلّق اوّل مرّة در آن وقت حقوق الهی بايد اخذ شود نقطه اولی می‌فرمايد از بهاء کلّ شیء که مالکند بايد حقوق اللّه را ادا نمايند ولکن در اين ظهور اعظم اسباب بيت و بيت مسکون را عفو نموديم يعنی اسبابی که ما يحتاج به است.

جواب: تجهيز مقدّم است بعد اداء ديون بعد اخذ حقوق اللّه و اگر مال معادل ديون نباشد آنچه موجود است به مقتضای ديون قليلاً و کثيراً قسمت شود.

جواب: الكلّ مأمور باتّباع الكتاب الأقدس، كلّ ما أنزل فيه هو حُكم الله بين العباد، وقد أعفي القاصدون إلى البيت منجميع مأمورند به کتاب اقدس آنچه در آن نازل آن است حکم الهی ما بين عباد و حلق رأس از قاصدين بيت عفو شده.